شاید
بامدادی همچو یادی دور و لغزان می گذشتم از
تراز خاک پست سرد
جرم این است
جرم این است
شاملو
+ نوشته شده در جمعه چهاردهم مهر ۱۳۹۶ساعت 10:46  توسط فرهاد مهراد |
هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم ..... و شد بر سر آتش میسرم که نجوشم!! گداخته شدم و نجوشیدم!! خوشا به روزگارت سعدی!! در دل من چیزیست مثل.......
برچسب : نویسنده : 0farhadmehrad2a بازدید : 3
مطلب همچنان نیلوبلاگ من به خط و خبری از (((( تو)))) قناعت کردم. . . . و همچنان یادم هست ، یادت نیست در دل من چیزیست مثل.......
برچسب : نویسنده : 0farhadmehrad2a بازدید : 8
یک سال دیگر گذشت
دل من اما
یک عمر همینجا ایستاده
و زبانم
تا ابد در سکوت نشسته
و تبریکی که نه از یادم میرود
نه به کارت میاید!!!
آمدنت مبارک
به خانه دل بازآمده از یاد نرفته
در دل من چیزیست مثل.......برچسب : نویسنده : 0farhadmehrad2a بازدید : 59
و
سالهاست
بهار
راه خانه مرا
گم کرده!!
معشوق همیشگی!!
ای نادیده!!
در دل من چیزیست مثل.......
برچسب : نویسنده : 0farhadmehrad2a بازدید : 65
کیست دیوانه , تر از من؟
در دل من چیزیست مثل.......
برچسب : نویسنده : 0farhadmehrad2a بازدید : 62
مرگ آن سوی کوچه رخ داده
و من
اینجا - در این خانه ویران - به تو تسلیت , میگویم
اگر گذارت به این خانه ویران افتاد بدان
نگاهی که در خیابان دزدیده میشود
زبان را ناتوان میکند که بگوید
و پاها را ناتوان میکند که گام بردارد
در دل من چیزیست مثل.......برچسب : نویسنده : 0farhadmehrad2a بازدید : 63
شاید
بامدادی همچو یادی دور و لغزان می گذشتم از
تراز خاک پست سرد
جرم این است
جرم این است
شاملو
+ نوشته شده در جمعه چهاردهم مهر ۱۳۹۶ساعت 10:46  توسط فرهاد مهراد |
برچسب : نویسنده : 0farhadmehrad2a بازدید : 71
به هر جا می نگرم هستی
اما صدایت گویا سالهاست که دیگر نیست
و
چشمانت
و
چشمانت
و
چشمانت......
برچسب : همیشه, نویسنده : 0farhadmehrad2a بازدید : 112
چون آبگینه ای بود در برابرم
چونان داوری
که حکم به چلیپا کشیدنم میداد
گویی تیغی بود
زاینده زخمی و زخمی و زخمی
و
تو
چشمان تو
چونان
آغوشی
که بند چلیپا میگسست
و
شب آبگینه سرشت میشکست
پاییز...........
پاییز...............
و سرانجام
پاییز.....................
بی تو
سال بر من اینگونه میگذرد!!
در دریای طوفانی پاییز
بی پناه است زورق شکسته دلم
بی تو!!